داستان ایستگاه متروی ورزشگاه آزادی

آوریل 22, 2008 در 10:20 ق.ظ. | نوشته شده در فرهنگ, مترو, تهران, طنز | 9 دیدگاه

جراید: ایستگاه متروی ورزشگاه بزرگ آزادی تا دو سه ماه آینده تکمیل و آماده سرویس‌دهی به تماشاگران خواهد شد

1) انا لله و انا اليه لراجعون الله يرحمه و يغمد روحه الجنة. متاسفانه به دلیل ازدحام جمعیت و بی‌مبالاتی عده‌ای از تماشاگران در متروی تازه تاسیس ایستگاه ورزشگاه آزادی تلفات جانی و مالی سنگینی به بار آمد. به نقل از خبرگزارى تلف‌نیوز -چهار هزار و پانصد نفر در حادثه ایستگاه متروی ورزشگاه آزادی کشته شدند… مدیر عامل متروی تهران حسارت وارده به ایستگاه متروی ورزشگاه آزادی را 4 میلیارد تومان تخمین زد….

2) رئیس فدراسیون دو میدانی-ایستگاه متروی وزرشگاه آزادی را بهترین مکان برای کشف استعدادهای ناشناخته‌ِ پرش از مانع و پرش سه گام دانست و در مصاحبه‌ای که با خبرنگار خبرگزاری کشف‌نیوز داشت اعلام کرد: «مطمئنم کشور ما یکی از کشورهای تراز اول در ورزش دو میدانی خواهد شد. ما می‌توانیم حرف اول را بزنیم و در مسابقات جهانی تمام مدال‌های مسابقه‌های پرش سه‌گام و پرش از مانع را آنِ خود کنیم. چیزی که من به چشمان خود در متروی ورزشگاه آزادی دیدم بسیار فراتر از پرش سه گام و پرش از مانع بود. این تماشاگران استادیوم آزادی را باید دانه دانه‌شان را برد سازمان کشف استعدادیابی ورزش‌های همگانی و بسیار جامع و موشکافانه روی‌شان تحقیق به عمل آورد. استعداد و خلاقیت این جوانان دارد فنا می‌رود و کسی نیست که این‌ها را باور کند. یادم است بعد از بازی دو تیم محبوب تهرانی بود و من اتفاقاً در همان ایستگاه بودم. یک‌سری از تماشاگران را دیدم که مسیر بین خطوط را می‌پریدند و خودشان را به دوستان‌شان در آن سوی خط می‌رساندند. اسم این پرش نبود. پرواز بود. و یک‌سری دیگر از تماشاگران را دیدم که با پرش‌های حیرت‌انگیز و ستودنی از روی باجه‌های ورودی مترو عبور می‌کردند که بهت و تعجب مرا برانگیخت…

3) رئیس سازمان مرگ وُ اتفاق در اظهار نظری گفت: «طبق آمار از زمانی که به تماشاگران استادیوم آزادی یکی یک دانه ساندیس دادیم به طرز فتیری! تماشاگران اتوبوس‌های شرکت واحد را دوست می‌داشتند. و این سیر نزولی کاهش آمار خسارت و جنایت اتوبوس‌ها به حدی پایین بود که شاخص از پایین جدول افتاد روی زمین… ما باید تجربه‌های خود را در ایستگاه متروی ورزشگاه آزادی به کار ببریم. این شیوه بهترین راه ممکن برای پایین آوردن هیجان تماشاگران است. یک رانی بدهید به‌شان ببینید چه دوستی و رابطه عاطفی عمیقی با تجهیزات مترو ایستگاه ورزشگاه آزادی بین‌شان شکل می‌گیرد.

4) تماشاگران در مترو در نهایت ناباروری علی‌رغم گذشته که هر بار خسارت جبران ناپذیری را به مترو وارد می‌کردند این بار فقط با یک رانی با قیافه‌ای چون مسعود شست‌چی و اخلاقی چون جهان پهلوان تختی پای به مترو گذاشتند. به نقل از خبرگزاری نظافت‌نیوز عده‌ای کثیری از تماشاگران تا ساعت‌ها مشغول تمیز کردن مترو بودند.

خاویار ِکِــلمنته

فوریه 8, 2008 در 12:49 ق.ظ. | نوشته شده در فرهنگ, کلمنته, طنز | 4 دیدگاه

خاویر کلمنته مربی جدید تیم ملی؟ در جواب یکی از خبرنگاران که نظر او را در مورد کشور ایران جویا شده بود گفت: «ایران خیلی کشور خوب و جالبی هست… ایران از لحاظ فرهنگی با کشور اسپانیا زادگاه من وجه تشابه بسیاری دارد. مثلاً در کشور ما گاوبازی هست ولی اینجا از این برنامه‌ها نیست؛ عوضش در این چند وقتی که در ایران بودم چیزهایی از مردم ایران دیدم که با سنت دیرین ما گاوبازی فرقی نداشت، از این جهت همیشه ایران و ایرانی من را یاد کشورم می‌اندازد و اصلاً احساس دل‌تنگی نمی‌کنم»

پورفسور علی اکبری و مردی که یبوست‌اش درمان شد

ژانویه 22, 2008 در 12:23 ق.ظ. | نوشته شده در فرهنگ, ایران, خنده‌دار, خرافات, سو تفاهم | 47 دیدگاه

دیشب جناب علی اکبری در شبکه تصویر ایران آمده بود و از ملت خواست کسانی که با انرژی ایشان خوب شدند و درمان پیدا کردند به روی خط بیان و صحبت کنند.
یک نفر زنگ زد کلی انرژی و نیروی استاد رو تحسین کرد و ستایش کرد و گفت: «دکتر علی‌اکبری من یکی از بیمارانی هستم که پیش شما آمدم و شما به‌ام انرژی دادید و مریضیم به طور کلی برطرف شد. من یـُبـوست داشتم و وقتی شما به‌ام انرژی دادید قد کلّه شما ریدم!» دکتر ماتش زده بود. خط دیگری را جواب داد. خط بعدی خانمی بود گفت: «من یک خواهر دارم حدوداً 40 سالش هست، شوهرش هم مرد بسیار خوبیه. فقط اینها یک مشکلی دارن بچه‌دار نمی‌شن. این امواج صوتی که شما در پایان برنامه می‌دید تاثیری داره؟… » یعد از این آقایی زنگ زد و در صحبت‌هایش آنقدر از استاد تعریف و تمجید کرد که گریه استاد را درآورد و موقعی که استاد داشت اشک‌های‌اش را از روی صورتش پاک می‌کرد- ناگهان مادر استاد را غافلگیر کرد و بعد از عنایت مادر استاد در حالی که استاد هنوز تحت تاثیر حرفهای چند ثانبه پیشش بود گوشی را قطع کرد. بعد از این استاد دیگر هیچ خطی را جواب ندارد و به استراق سمع پرداخت(امواج صوتی)
خلاصه از دیشب که این برنامه را دیدم هر وقت یاد تیکه‌های مردم می‌افتم خندم می‌گیرد. فکر نمی‌کنم در هیچ کجای دنیا مردمش مثل ایران آنقدر ذوق و قریحه طنزپردازی داشته باشند.

یکی از تفریحات خوب جوانان در ایام محرم ممنوع شد

ژانویه 10, 2008 در 4:16 ب.ظ. | نوشته شده در فرهنگ, محرم, بدون شرح, خرافات | 71 دیدگاه

ممنوع
ممنوع
Continue Reading یکی از تفریحات خوب جوانان در ایام محرم ممنوع شد…

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com.
Entries و دیدگاه‌ها feeds.